اون موقع ها عباس ی چیزایی میخوند.
من زیاد از شعراش خوشم نمیوم ولی واسه دلخوشیش شعراشو رو نوار ضبظ میکردم.
نوار هارو ی گوشه انداختم. ی روز رفیقم اومد خونمون.
نوار هارو دید/ گفت:داداش من اینارو ببرم تو ماشین گوش بدم؟
منم ک نمیدونسم اینا اون نوار ها هستن گفتم باشه.
نوار هارو که برد فهمیدم نوار های عباس بوده. با خودم گفتم آبروم رفت ک رفت.
فرداش رفیقم ک اومد پیشم از خجالت سرم رو بالا نیاوردم.
بهم گفت:پسر اینا دیگه چی بود؟؟؟
با خودم گفتم دیگه تمومه...
گفت:خیلی عالی بودن ب دوستامم دادم خیلی خوششون اومد اومدم بقیشم ببرم.
از اون موقع بود که خوانندگی رو شروع کرد.
ولی افسوس ک حالا پیر شده و فقط تو دستشویی میخونه...
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .