سرنوشت عباس
تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات
سرنوشت عباس

اون موقع ها عباس ی چیزایی میخوند.

من زیاد از شعراش خوشم نمیوم ولی واسه دلخوشیش شعراشو رو نوار ضبظ میکردم.

نوار هارو ی گوشه انداختم. ی روز رفیقم اومد خونمون.

نوار هارو دید/ گفت:داداش من اینارو ببرم تو ماشین گوش بدم؟

منم ک نمیدونسم اینا اون نوار ها هستن گفتم باشه.

نوار هارو که برد فهمیدم نوار های عباس بوده. با خودم گفتم آبروم رفت ک رفت.

فرداش رفیقم ک اومد پیشم از خجالت سرم رو بالا نیاوردم.

بهم گفت:پسر اینا دیگه چی بود؟؟؟

با خودم گفتم دیگه تمومه...

گفت:خیلی عالی بودن ب دوستامم دادم خیلی خوششون اومد اومدم بقیشم ببرم.

از اون موقع بود که خوانندگی رو شروع کرد.

ولی افسوس ک حالا پیر شده و فقط تو دستشویی میخونه...گریه




برچسب ها : ,,,,,,,,,
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
آخرین نظرات ثبت شده برای این مطلب را در زیر می بینید: برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:
بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .
شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:
نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:







<-Text1->

فرید